سیدمحمدپارسا جونسیدمحمدپارسا جون، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه سن داره
حلما سادات جونحلما سادات جون، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

♥پارســـــا وروجـــکــــــــ♥

طرقبـــــــــــــه

جمعه بعد از جلسه  آل یاسین رفتیم طرقبه با مامان جون واکی جون دیر رفتیم و زود برگشتیم تو راه حالت بد شد نمیدونم چرا !!!!! ولی گلاب بروتون بالا اوردی برای عصرانه سیب زمینی با روغن قلم گاو برات سرخ کردم مامان جون که میگفت روغن قلم براش سنگین بوده سر دلش سنگینی کرده برای همینم بالا اورده بالاخره بعدش حالت خوب شد وسر حال شدی فکر کنم واقعا سنگین بود برات!!! کلی آلوچه خوردی و بعدشم یکم بستنی خوردی حالا از اون روز هر وقت چیزی رو که دوست نداری بهت میدم بخوری میگی نه مامان جون برام سنگینه!!!! اینم منم عکساشو تازه امروز اپلود کردم واسه همینم دیرتر این پستو گذاشتم  اینجام رفته بودیم بستنی بخوریم جاتون خالی خیلی خوشگذشت...
29 مرداد 1392

هر کاری میخوای بکنی بکن اماااااااااا خونه رو کثیـــــــــــف نکـــــــــــــن

سلام جیــــــــــــــــــــــگر جمعه خاله اعظم رفت اردو تا یه هفته رفته همدان وکرمانشاه و کلا اونورا ایشالله بهش خوشبگذره و به سلامتی برگرده منم ایشالله ازاین هفته میخوام  باز کلاس حفظمو شروع کنم البته با کمکای شما گلم الان که دارم پست میزارم خونهمونو کردی شبیه بازار شام هرجی بخوای توش پیدا میشه نمیدونم چرا جدیدا اینقدر علاقمند شدی به تی و جارو  یکسره تی تو دستت و راه میریو میگی ((هرکار میخوای بکنی بکن اما خونه رو کثیف نکــــــــــــــــــــن ))این حرفو سلطان تو برنامه ی عمو پورنگ 5ماه پیش میگفت حالا تو چرا الان به فکر اینکار افتادی الله اعلم تازه کاشکی خونه رو کثیف نکنی من یکسره دارم دنبلالت خونه رو تم...
27 مرداد 1392

کباب کوبــــــــــیده

برای ناهار امروز کباب کوبیده درست کردم آخه همسری ومحمد پارسای گلم کباب کوبیده خیـــــــــــــــــــلی دوست دارن بهمین خاطر منم دست به کار شدم محمد پارسا جونم کباب ونونه زیر کباب و خیلی دوست داره نوش جــــــــــــــــــونت عسلم وهمسری هم گفت به به!!!!!!       ...
25 مرداد 1392

لغتـــــــــــــ نامه ی پارســــــــــایی

پلاسکیک..................پلاستیک نمنون......................ممنون لُبالک......................مبارک کباک......................کباب ساندبیچ..................ساندویج اِنلجی.....................انرژی مُظابت...................مواظب حاش حانم.............حاج خانم لخــــبند.................لبخند عسک...................عکس عمو اورنگ...............عموپورنگ فعلا اینارو یادم اومد سوره ی حمد رو هم خیلی با مزه میخونی بسم الله رحمن رحیم...........ازحمدلله ربالعالمین............ازرحمنِ رحیم...................مالک یوم دین ایاک نبد ایاک نستعـــــین...............اهدن سراط المستقیم.............. ولظـــــــــ...
25 مرداد 1392

نقاشی محمد پارسا

پسر گل مامان تازگیها نقاشیهای جالبی میکشی قبلا هم نقاشی میکردی البته هرجا که دل میخواست و یواشکی مثلا روی دیوار  که خوشبختانه چون کاغذ دیواریه تونستم پاکشون کنم یا روی قران من که اونو هیچ کارش نتونستم بکنم و.... ولی بلاخره تونستم بهت یاد بدم که هرجایی جای نقاشی کردن نیست این تخنه رو از کوچیکیت داشتی ولی همیشه در حد خط خطی کردن ازش استفاده میکردی ولی حالا چند روزه نقاشیهای معنی دارتری میکشی مثلا این چغا ست که از شبکه2 پخش میشه اسم برنامش اردشیر و چغاست که تو خیلی دوستش داری  به نظر خیلی شبیه ش آفرین پسر زرنگ و هنرمندم     اینم یه دوچرخه ست که با خودکار کشیدی پسرم عاشق دوچرخه ست و اینو از روی ن...
22 مرداد 1392

عید فطر مبارک

  عید طاعت و عبادت وبندگی بر همه مومنان مبارک واسه نماز عید با آقاجون منو مامان جون واکی جون واعظم گلی رفتیم بقعه میرزا ابراهیم رضوی تو کوهسنگی بعد از نماز حلیم دادن واسه صبحانه خوشگدشت الانم میخوایم بریم اسجیل دیدن آقاجون ومادرجون پسر گلم تو این ماه رمضون خیلی خیــــــــلی ماه بودی قربون پسر خوبم برم که اصلا منو اذیت نکرد وتازه اینقد اقا بودی که تونستم برم اعتکاف !!!!!!همه ازت راضی بودن هیچکس واذیت نکردی سرباز امام زمان بایدم همینطوری باشه که همه ازش راضی باشن عاشــــــــــــــــــــقتم پسملی ...
18 مرداد 1392

پســــــــــــــر مهــــــــــــــــــــــــربون مـــــــــــــــــــن

تازگی ها شب که میخوای بخوابی  بعد از بغل و بوس بهم میگی مامان جون خیــــــــــــــلی خیـــــــلی دوستت دارم تو که گنده ای منم گنده گنده دوستت دارم قربون شیرین زبونیات برم مهربونم!!!!!!!!!! ازت میپرسم مگه من گنده ام ؟؟!!میگی آره غذا خوردی گنده شدی منم میخوام غذا بخورم وگنده بشم مثل تو و بابا جون !!!!! باز بعضی وقتا  که نصف شب بیدار میشی که آب بخوری  میگی دستت درد نکنه مامان جون خیــــــــــــلی مهربونــــــــــــــی همون نصف شبم یادت نمیره تشکر کنی !!!قربون پسر قدر شناسم بشم ایشالله همیشه همینطوری مهربونو قدرشناس باشی و بمونی عزیـــــــــــــــــــز دل مامان   ...
11 مرداد 1392

اعتکاف ماه مبارک رمضان

سلام گلــــــــــــــــــــــم اسمم برا ی اعتکاف تو حرم مطهر امام رضای مهربونم(ع) در اومده از خوشحالی تو پوستم نمیگنجم خدایا شکرت دلم لک زده بود برای یه خلوت حسابی با خدا و امام مهربونم بعد از اعتکاف ایام البیض ماه رجب تو مسجدالحرام سال 87 دیگه با اضافه شدن تو بهمون نتونسته بودم برم اعتکاف البته قبل از اونم 4-5 بار دیگه قسمت شده در جوار امام مهربونم ثانیه های چند روزیمو طلایی کنم ولی با بودن تو در کنار تو بودن  برام واجبتر بود پس از خیر این عمل مستحب گذشتم و هیچ شبی تنهات نذاشتم  ولی حالا که امام مهربونم طلبیدن امیدوارم تو هم همکاری کنی و بابا جونو اذیت نکنی امیدوارم خدا کمکم کنه تا بتونم قدر این فرصت طلایی رو بدونم تو...
11 مرداد 1392

ماه مبارک رمضان

 هـــــــــــــــــــــــــــورااا داره ماه رمضون! -ماه خوبی - ماه مهربونی-  ماه مهمونی خدا که همه دعوتن وبالاخره  ماه ترین ماه سال از راه میرسه خداجونم به ما در این ماه مبارک توفیق بندگی و طاعتت رو عطا فرما                                                           امین ...
4 مرداد 1392